• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

حرکت به سوی موفقیت،استاددکترمحمدعلی

نیاز روح به نیایش‏

روح یک صفت ماواری طبیعی است که ساختمان و فعالیت آن غیر از

بیشتر...

تقسیم ارزاق بین جامعه،آیت الله مکارم

دریافت فایل صوتی

حجم: 6.3 MB

زمان: 54 دقیقه

بیشتر...

حکمت 125 نهج البلاغه

لاََنْسُبَنَّ الاِْسْلاَمَ نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْهَا أَحَدٌ

بیشتر...

شب زنده داران خدايي،استاد دکترمحمدعلی

دریافت فایل صوتی

حجم: 22.4 MB

زمان: 55 دقیقه

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
48556
48621
147350214
اوقات شرعی

خطبه هفتاد و شش

 

رَحِمَ اللّهُ امْرَأً [عبداً] سَمِعَ حُکْماً فَوَعَىَ، وَ دُعِیَ إِلَى رَشَاد فَدَنَا، وَ أَخَذَ بِحُجْزَةِ هَاد فَنَجَا. رَاقَبَ رَبَّهُ، وَ خَافَ ذَنْبَهُ، قَدَّمَ خَالِصاً، وَ عَمِلَ صَالِحاً. اکْتَسَبَ مَذْخُوراً، وَاجْتَنَبَ مَحْذُوراً، وَ رَمَى غَرَضاً، وَأَحْرَزَ عِوَضاً. کَابَرَ هَوَاهُ، وَ کَذَّبَ مُنَاهُ. جَعَلَ الصَّبْرَ مَطِیَّةَ نَجَاتِهِ، وَالتَّقْوَى عُدَّةَ وَفَاتِهِ. رَکِبَ الطَّرِیقَةَ الْغَرَّاءَ، وَ لَزِمَ الْـمَحَجَّةَ الْبَیْضَاءَ. اغْتَنَمَ الْمَهَلَ، وَ بَادَرَ الاَْجَلَ، وَ تَزَوَّدَ مِنَ الْعَمَلِ.

خدا رحمت کند کسى را که چون سخنان حکيمانه اى را بشنود، خوب فراگيرد و هنگامى که به سوى هدايت ارشاد گردد، پذيرا شود; دست به دامن هادى و رهبرى زند و (در پرتو هدايتش) نجات يابد. از مراقبت پروردگارش غفلت نورزد و از گناهان خود بترسد. اعمال خالصى از پيش فرستد و کارهاى نيک به جا آورد. ذخيره اى براى آخرت فراهم سازد و از گناهان بپرهيزد. هدف را درست نشانه گيرى کند و کالاى گرانبهاى آخرت به دست آورد. با خواسته هاى دل بجنگد و آرزوهاى نابجا را رها سازد. صبر و استقامت را مرکب راهوار نجات خويش قرار دهد و تقوا را وسيله (آرامش به هنگام) وفاتش بشمرد. در راه روشن، گام نهد و جاده آشکار حق را ادامه دهد. اين چند روز زندگى را غنيمت شمرد و پيش از آن که اجلش فرا رسد، خويش را آماده کند و از اعمال نيک توشه برگيرد.

 

شرح و تفسیر

 

بیست گفتار گرانبها

امام(علیه السلام) در آغاز این خطبه مى فرماید: «خدا رحمت کند کسى را که چون سخن حکیمانه اى را بشنوند، خوب فرا گیرد و هنگامى که به سوى هدایت ارشاد گردد، پذیرا شود، دست به دامن هادى و رهبرى زند و (در پرتو هدایتش) نجات یابد، از مراقبتِ پروردگارش، غفلت نورزد و از گناهان خود بترسد.»(رَحِمَ اللّهُ امْرَأً سَمِعَ حُکْماً(1) فَنَجَا. رَاقَبَ رَبَّهُ، وَ خَافَ ذَنْبَهُ). فَوَعَى(2)، و دُعِىَ إِلَى رَشَاد فَدَنَا، و أَخَذَ بِحُجْزَةِ(3) هَاد

امام(علیه السلام) در بیان این پنج وصف، در واقع مقدّمات کار راهیان قرب الى اللّه و سالکان مسیر تقوا و خودسازى را بیان فرمود; چه اینکه در آغاز راه، نخست گوشِ شنوا لازم است که حقایق را بشنود و در خود جاى دهد و سپس گام برداشتن به سوى دعوت کننده الهى براى فهم بیشتر، و به دنبال آن، دست زدن به دامن یک هدایتگر و انتخاب رهبر و راهنما و در پى آن، خدا را در همه جا حاضر و ناظر خویش دانستن و از گناه و خطا ترسیدن است. کسى که این پنج فضیلت را به دست آورد مقدّمات سفر را کامل کرده و آماده حرکت است.

درست است که خداوند انسان را با فطرت الهى آفریده و چراغ روشنى به نام «عقل» در اختیار او گذارده، ولى بدون شک پیمودن این راه، تنها به کمک عقل و فطرت امکان پذیر نیست، هم دعوت کننده الهى لازم است و هم داشتن دلیل و راهنما و استاد و مربّى.

ناگفته پیداست که منظور از راهنما و منجى، که در این جمله ها به آن اشاره شده، «پیامبر و امامان معصوم(علیهم السلام)» است و کسانى که از آنها سخن مى گویند و بسوى آنها دعوت مى کنند; نه افرادِ بدعت گذارى که خود را به عنوان «شیوخ تصوّف» نام نهاده اند که آنها خودشان در تاریکى و ظلمات گام بر مى دارند; چه جاى اینکه بخواهند «خضر طریقت و راهنماى حقیقت» شوند.

تأثیر احساس مراقبت الهى و ترس از گناه، در ضبط نفس و مبارزه با هوا و هوس و مقاو مت در مقابل شهوات، بر کسى پوشیده نیست.

سپس هنگامى که مقدّمات حرکت آماده شد وبار سفر را بست، برنامه هاى عملى شروع مى شود; امام(علیه السلام) در این قسمت اضافه مى فرماید: «آن کس که اعمال خالصى از پیش فرستد و کارهاى نیک بجا آورد; ذخیره اى براى آخرت فراهم سازد و از گناهان بپرهیزد، هدف را درست نشانه گیرى کند و (در نتیجه) کالاىِ گرانبهاى آخرت را به دست آورد; با خواسته هاى دل بجنگد و آرزوهاى نابجا را رها سازد.» (قَدَّمَ خَالِصاً، وَ عَمِلَ صَالِحاً، اکْتَسَبَ مَذْخُوراً، وَ اجْتَنَبَ مَحْذُوراً، وَ رَمَى غَرَضاً(4)أَحْرَزَ عِوَضاً. کَابَرَ(5)). هَوَاهُ، وَ کذَّبَ مُنَاهُ، وَ

امام(علیه السلام) در این بخش، از صفاتِ مؤمنانِ سعادتمند، نخست روى عمل خالص و صالح تکیه فرموده است. همان گونه که امام صادق(علیه السلام) در تعریف آن مى فرماید: «همان عملى است که انسان نمى خواهد احدى او را بر آن مدح کند جز خدا و معناى اخلاص در آیه شریفه: «وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ»(6) نیز همین است» (الْعَمَلُ الْخَالِصُ الّذِی لاَتُرِیدُ أَنْ یَمْدَحَکَ عَلَیْهِ أَحَدٌ إِلاَّ اللّهُ)(7).

تفسیرهاى دیگرى براى اخلاص شده است که لازم و ملزوم یکدیگر به نظر مى رسد. گاه گفته اند: «اخلاص» به معناى پوشیده داشتن عمل از خلایق و پاک نمودن آن است از علایق.

و گاه گفته اند: «اخلاص»، خارج کردن خلق است از معامله با خالق.

و گاه گفته اند: حقیقت «اخلاص» آن است که انسان در برابر عملِ خود، پاداشى نخواهد، نه در دنیا نه در آخرت; تنها به خاطر عشق به پروردگار اعمال خود را انجام دهد. البته این بالاترین درجه اخلاص است که امیرمؤمنان(علیه السلام) در حدیث معروف به آن اشاره کرده، مى فرماید: «إِلهِی مَا عَبَدْتُکَ طَمَعاً فِی جَنَّتِکَ وَ لاَخَوْفاً مِنْ نَارِکَ وَلکِنْ وَجَدْتُکَ أَهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُکَ; خداوندا! تو را به خاطر چشم داشت بهشتت عبادت نکردم و نه به خاطر ترس از آتشت; بلکه تو را شایسته عبادت دیدم و پرستیدم!»(8)

به دنبال اخلاص و عمل صالح، سخن از ذخیره کردن و اندوختن براى «یوم القیامة» است و در واقع بالاترین و بهترین ذخیره، همان اعمال خالص و صالح است.

از آنجا که گاه اعمال خالص و صالحى از انسان سر مى زند، ولى گناهان بعدى سبب حبط و نابودى آنها مى شود، دستور به اجتناب محذور و پرهیز از گناه مى دهد تا ذخایر اعمال صالح در جاى خود محفوظ بماند.

و نیز از آنجا که اِقبال به دنیا، انسان را از ذخیره اعمال صالح باز مى دارد و پیروى از هواى نفس، از موانع مهم راه است و آرزوهاى دور و دراز سدّ این راه است، در دنباله این سخنان به رها کردن زرق و برق دنیا و مبارزه با هواى نفس و تکذیب و پرهیز از آرزوهاى دراز، دعوت مى فرماید.

به این ترتیب در این «هشت صفت» که به دنبال صفات پنج گانه بخش اوّل آمده، سخن از اعمال خالص و صالحى است که بتوان آنها را از آفات گوناگون حفظ کرد و براى روز رستاخیز ذخیره نمود.

این سخن را با حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) تکمیل مى کنیم، آنجا که فرمود: «یَقُولُ اللّهُ تَعَالَى: وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی... لاَیُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَى هَوَاىَ إِلاَّ شَتَّتُّ عَلَیْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَیْهِ دُنْیَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُعْطِهِ مِنْهَا إِلاَّ مَا قَدَّرْتُ لَهُ وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی... لاَیُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاىَ عَلَى هَوَاهُ إِلاَّ اسْتَحْفَظْتُهُ مَلاَئِکَتِی وَ کَفَّلْتُ السَّموَاتِ وَ الاَْرَضِینَ رِزْقَهُ; خداوند متعال مى فرماید: سوگند به عزّت و جلالم!... که هیچ بنده اى خواست و هواى خویش را برخواست و هواى من مقدّم نمى دارد، مگر این که کار او را پراکنده مى سازم و دنیایش را بر او مشتبه مى کنم و قلبش را به آن مشغول مى سازم و جز آنچه مقدّر کرده ام، به او نخواهم داد و سوگند به عزّت و جلالم!... هیچ بنده اى خواست مرا بر خواست خودش مقدّم نمى شمرد، مگر این که فرشتگانم را به حفظ او دستور مى دهم و آسمانها و زمین ها را کفیل روزى او مى سازم.»(9)

و سرانجام در آخرین بخش از سخنان امام(علیه السلام) در این خطبه، که به هفت وصفِ دیگر، از صفات مؤمنان صالح و سعادتمند اشاره کرده، چنین مى فرماید: «کسى که صبر و استقامت را مرکب راهوار نجات خویش قرار دهد و تقوا را وسیله (آرامش به هنگام) وفاتش بشمرد، در راه روشن گام نهد، و جادّه آشکار حق را ادامه دهد، این چند روز زندگى را غنیمت شمرد و پیش از آنکه اجلش فرا رسد خویش را آماده کند، و از اعمال نیک توشه برگیرد.» (جَعَلَ الصَّبْرَ مَطِیَّةَ(10) نَجَاتِهِ، وَ التَّقْوَى عُدَّةَ وَفَاتِهِ.

رَکِبَ الطَّرِیقَةَ الْغَرَّاءَ،(11)(12) الْبَیْضَاءَ. اغْتَنَمَ الْمَهَلَ(13)تَزَوَّدَ مِنَ الْعَمَلِ).، وَ بَادَرَ الاَْجَلَ، وَ وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ

در واقع امام(علیه السلام) در بیان این هفت صفت -که از چهاردهمین وصف شروع و به بیستمین آن خاتمه مى یابد- نظرى به سالکان سیر الى الله و راهیان راه قرب پروردگار افکنده، شرایط و وسایل مختلف آنها را بیان مى فرماید.

این راهیان، قبل از هر چیز نیاز به مرکب راهوارِ نجات بخشى دارند که توان پیمودن فراز و نشیب هاى این جاده پر پیچ و خم را داشته باشد. چه مرکبى بهتر از صبر و شکیبایى و استقامت که همیشه و در همه جا سبب نجات و رهایى است.

از سوى دیگر، هر مسافرى وسایل و ابزارى باید با خود بردارد که نیازهاى او را در تمام مسیر راه برطرف سازد، امام(علیه السلام) تقوا را به عنوان وسیله راه براى وفات ذکر کرده است.

در مرحله بعد، شناخت جاده وسیع و روشن و سپس ادامه حرکت ازآن جاده لازم است که با جمله هاى «رَکِبَ الطَّرِیقَةَ الْغَرَّاءَ وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ الْبَیْضَاءَ» به آن اشاره فرموده است. در واقع جمله اوّل اشاره به انتخاب راه است و جمله دوم اشاره به ادامه راه و عدم انحراف از آن در تمام طول مسیر است; آن هم جاده اى که در واقع شاهراه باشد.

از سوى دیگر، این راهیان در آغاز سفر و در منزلگاههایى که در وسط راه دارند فرصت زیادى براى آماده کردن مرکب و وسیله و مانند آن ندارند، به همین دلیل امام(علیه السلام) با جمله هاى «اِغْتَنَمَ الْمَهَلَ وَ بَادَرَ الاَْجَلَ» به آنها هشدار مى دهد که فرصت را غنیمت شمرند و لحظه لحظه ها را ارج نهند و قبل از آنکه اجل گریبان آنها را بگیرد، بر آن پیشى گیرند.

سرانجام به مسأله زاد و توشه این راه اشاره مى فرماید که همان اعمال صالح است. باید در چند روزه عمر که فرصتى در دست است، آن را فراهم سازند.

* * *

 

نکته

 

صبر و اغتنام فرصت

«صبر» یک حالت نفسانى است که انسان با کمک آن مى تواند در مقابل انواع مشکلات بایستد; ایستادگى در برابر مشکلاتى که در راه اطاعت پروردگار است، که در این صورت آن را «صبر بر اطاعت» مى گویند و مقاومت در برابر مشکلاتى که هوا و هوسهاى سرکش نفس و شهوات بر مى انگیزد، که در این صورت آن را «صبر بر معصیت» مى گویند و مقاومت در برابر مشکلاتى که از سوى مصایب و بیماریها و تنگناهاى زندگى رخ مى دهد، که در این صورت آن را «صبر بر مصیبت» مى نامند. در واقع این صفت است که انسان را در طریق تقوا پیش مى برد و به تعبیر دیگرى از امیرمؤمنان(علیه السلام): «صبر در برابر ایمان، همچون سر است در برابر تن(14)»

در حدیث عبرت انگیزى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لاَیُنَالُ الْمُلْکُ فِیهِ إِلاَّ بِالْقَتْلِ وَ التَجَبُّرِ وَ لاَ الْغِنَى إِلاَّ بِالْغَصْبِ وَ الْبُخْلِ، وَ لاَ الْمَحَبَّةُ إِلاَّ بِاسْتِخْرَاجِ الدِّینِ وَ اتِّبَاعِ الْهَوَى; فَمَنْ أَدْرَکَ ذلِکَ الزَّمَانَ وَ صَبَرَ عَلَى الْفَقْرِ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى الْغِنَى، وَ صَبَرَ عَلَى الْبِغْضَةِ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى الْمَحَبَّةِ، وَ صَبَرَ عَلَى الذُّلِّ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى الْعِزِّ، آتَاهُ اللّهُ ثَوَابَ خَمْسِینَ صِدِّیقاً مِمَّنْ صَدَّقَ بِی; زمانى فرا مى رسد! که حکومت جز با ریختن خون بى گناهان و ظلم و ستم، میسّر نخواهد شد و غنا جز به غصب و بخل حاصل نشود و جلب محبّت مردم جز به خارج شدن از موازین دین و پیروى از هواى نفس فراهم نمى گردد; کسى که آن زمان را درک کند و بر فقر صبر نماید در حالیکه توانایى بر غنا (از طریق ظلم و گناه) دارد و همچنین بر بغض و کینه مردم صبر کند در حالى که قادر بر جلب محبّت (از طریق پیروى از هواى نفس) مى باشد و نیز خوارى را تحمّل نماید، در حالى که توانایى بر عزّت و قدرت (از طریق حرام) را دارد، خداوند پاداش پنجاه صدّیق از کسانى که مرا تصدیق کردند، به او مى دهد.(15)»

در این بخش از خطبه، امام(علیه السلام) مخصوصاً تأکید بر غنیمت شمردن فرصت و پیشى گرفتن بر اجل نموده است; چرا که فرصتها همچون ابرها به سرعت در گذرند و انجام کارهاى مثبت همیشه در معرض موانع گوناگون قرار دارند; در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «إِذَا هَمَمْتَ بِخَیْر فَبَادِرْ فَإِنَّهُ مَا تَدْرِی مَا یَحْدُثُ; هنگامى که تصمیم بر کار خیرى گرفتى شتاب کن! چرا که نمى دانى چه پیش مى آید.(16)»

و در حدیث دیگرى از همان بزرگوار مى خوانیم که فرمود: «إذَا هَمَّ أَحَدُکُمُ بِخَیْر أَوْ صِلَة فَإِنَّ عَنْ یَمِینِهِ وَ شِمَالِهِ شَیْطَانَیْنِ فَلْیُبَادِرْ لاَیَکُفَّاهُ عَنْ ذلِکَ; هنگامى که کسى از شما تصمیم بر کار خیر و یا عطا و بخشش بگیرد، مراقب باشد که در طرف راست و چپ او دو شیطان است. در انجام آن شتاب کند، مبادا او را از آن کار باز دارد.(17)»

* * *

1. «حُکْم» دراينجا به معناى سخن حکمت آميز است.
2. «وَعى» از مادّه «وَعْى» (بر وزن سعى) به معناى حفظ کردن چيزى است و «اُذُنٌ واعية» کنايه از آن است که انسان مطالبى را که مى شنود، به خوبى پذيرا شود.
3. «حُجزه» از مادّه «حَجْز» (بر وزن عجز) به معناى نگهدارى و مانع شدن است و از آنجا که شال و کمربند، لباس را محکم نگه مى دارد «حُجزه» بر آن اطلاق مى شود. 
4. «غَرَضَ» (بر وزن مرض) به معناى هدفى است که به هنگام تيراندازى آن را نشانه گيرى مى کنند و به معناى مقصود و حاجت نيز مى آيد; ولى در روايتى «عَرَض» (با عين بدون نقطه) آمده است که به معناى متاع زودگذر دنياست.
5. «کابر» از مادّه «مُکابره» به معناى منازعه و مبارزه مى باشد و گاه به منازعات علمى که هدف از آن غلبه بر طرف مقابل است، نه تحقيقِ حقّ، نيز گفته مى شود و در اينجا منظور همان معناى اوّل است.
6. سوره بيّنه، آيه 5. 
7. کافى، جلد 2، صفحه 16.
8. بحارالانوار، جلد 69، صفحه 278. 
9. کافى، جلد 2، صفحه 335. 
10. «مَطيّه» به معناى مرکب راهوار و سريع السيرى است که سرکشى نمى کند، و انسان را به بيراهه نمى کشاند. 
11. «غَرّاء» صيغه مؤنّث «اغرّ» به معناى هر چيز سفيد است، سپس به هر چيزى که درخشندگى ظاهرى يا معنوى داشته باشد، اطلاق شده است و منظور از «طريقه غرّاء» جاده هاى روشن و خالى از انحراف است.
12. «مَحَجّه» از مادّه «حجّ» در اصل به معناى قصد کردن است و از آنجا که راه مستقيم و آشکار انسان را به مقصود مى رساند، واژه «محجّه» به چنين راههايى اطلاق شده است.
13.«مَهَل» معناى اسم مصدرى دارد و به معناى رفق و مدارا آمده است. و از آنجا که فرصت ها زمينه هاى رفق و مدارا است، اين واژه به معناى فرصت به کار مى رود; در خطبه بالا اشاره به فرصت هايى
است که خداوند به بندگانش، براى اصلاح عمل خويش و عمل صالح داده است که انسان ها بايد آن را غنيمت بشمرند. 14. کلمات قصار، کلمه 82. 15. اصول کافى، جلد 2، صفحه 91. 16. اصول کافى، جلد 2، صفحه 142. 17. همان مدرک، صفحه 143.
----------------------
شرح نهج البلاغه، آیت الله مکارم شیرازی
آخرین ویرایش در یکشنبه, 13 تیر 1395 ساعت 12:29

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری