إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاكَ نَسْتَعِینُ (بخش چهاردهم)
تنها تو را ميپرستيم و تنها از تو ياري ميجوييم.
یاریجستن از غیر خداوند(قسمت پنجم)
حقيقت توسل
در اين قسمت مناسب است به شبههاى اشاره کنيم كه وهابيان دربارۀ توسل و استعانت از غيرخداوند مطرح کردهاند:
القاكنندگان اين شبهه معتقدند به طور کلي توسل و استعانت از غيرخداوند صحيح نيست و شرك محسوب ميشود؛ لذا توسل به رسول خدا(ص) و اهل بيت(ع) و زيارت قبور اين حضرات را جايز نميدانند و ميگويند اين کار با (إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاكَ نَسْتَعِینُ) منافات دارد. دربارۀ اين شبهه پاسخهاي مفصّلي ميتوان بيان کرد که در اين مقام، فقط به شکل اختصار مطالبي مطرح ميشود:
نخست اينكه خداوند در قرآن کريم، رجوع به رسول خدا(ص) و توجه و توسل به ايشان را عملي مجاز دانسته است و در شمول توبه و رحمت خود بر بندگان، روى آوردن به پيامبر(ص) و وساطت او را نيز مطرح ميفرمايد:
(وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِیماً)
و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند، پيش تو ميآمدند و از خدا آمرزش ميخواستند و پيامبر(ص) براى آنان طلب آمرزش ميكرد، قطعاً خدا را توبهپذيرِ مهربان مييافتند.
رجوع به غيرخداوند در ميان انبياي پيشين نيز وجود داشته است: هنگامى كه فرزندان يعقوبِ نبي(ع) از كردۀ خود دربارۀ يوسف پيامبر(ع) پشيمان شدند، نزد پدر آمده و از او خواستند که از خداوندِ رحمان براى ايشان طلب استغفار كند:
(قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِینَ)
گفتند: اى پدر ما، براى گناهان ما آمرزش خواه كه به راستي ما خطاكار بوديم.
حضرت يعقوب(ع) نيز مخالفتى نکرد و به ايشان وعده داد كه:
(قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ)
گفت: به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش ميخواهم كه همانا او آمرزندۀ مهربان است.
در اثبات جواز توسل، روايات متعددي نقل شده است؛ ازجمله عثمان بن حنيف که در دوران خلافت اميرالمؤمنين(ع) والي بصره بود، ميگويد: مرد نابينايي نزد پيامبر(ص) آمد و گفت از خدا بخواه ديدگانم را شفا بخشد. حضرت فرمود: اگر ميخواهي دعا ميکنم؛ اما اگر صبر کني، براي تو بهتر است. آن مرد گفت: يا رسولالله، من عافيت چشمم را ميخواهم. پيامبر(ص) فرمود: وضو بگير و دو رکعت نماز بگزار و خدا را با اين دعا بخوان:
«اَللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ يَا مُحَمَّدُ إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى رَبِّى فِي حَاجَتِي هـَْـذِهِ فَتُقْضىَْ لِي اَللّهُمَّ شَفِّعْهُ فِيَّ».
خدايا، همانا من از تو ميخواهم و به واسطۀ [حضرت] محمد(ص) که نبي رحمت است، به سوي تو رو ميکنم. اي محمد، همانا من به واسطۀ تو به سوي پروردگارم دربارۀ اين حاجتم توجه ميکنم تا [با اين توجه و توسل] حاجت من روا شود. خدايا شفاعت و وساطت پيامبرت را در [اين کار] من بپذير.
عثمان بن حنيف ميگويد: مجلس ما چندان به درازا نكشيد و به خدا سوگند ما هنوز پراكنده نشده بوديم كه مرد نابينا نزد ما آمد، درحاليکه گويا از روز نخست بيمار نبود.
بنابراين توسل به پيامبر(ص) و اهل بيت ايشان(ع) هنگامى که به شيوهاي باشد که به واسطۀ آنها به سوى خداوند توجه كنيم، مسئلهاي است پذيرفته شده که نهتنها هيچ ايرادى بر آن وارد نيست، بلكه راهگشاست. البته اين توسل، محدود به حيات دنيوي آن بزرگواران نميشود؛ زيرا زندگي همۀ انسانها ازجمله انبيا و اوليا، پس از انتقال آنان به عالم برزخ نيز ادامه دارد. اين مسئله شواهد و دلايل فراواني در قرآن و روايات دارد که در جاي خود بدان پرداخته ميشود.
ازسويي خداوند متعال همانگونه که با عباداتي مانند نماز و روزه و خدمت به خلق، موجبات نزديکي انسان به حضرتش را فراهم ميکند، وسايل ديگري نيز براي تقرّب به خويش قرار داده است که ازجملۀ آنها وجود مقدّس پيامبر اسلام(ص) و ائمۀ معصوم(ع) هستند. پس اگر مسلمانان از غيرخدا ياري ميجويند، اين توجه، استقلالى نيست؛ بلكه توجه به همان راههايى است كه خداوند پيش روى آنها نهاده است.
منبع : بخش هایی از کتاب مشکاة، جلد1، تفسیر سوره مبارکه حمد، استاد و مفسّر دکتر محمد علی انصاری