إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاكَ نَسْتَعِینُ (بخش هشتم)
تنها تو را ميپرستيم و تنها از تو ياري ميجوييم.
علت بهکاررفتن فعل جمع «نَعْبُدُ»(قسمت دوم)
پاسخ دوم را فخر رازی، مفسر اهل سنت، بیان میكند كه توجیه ادبی و فقهی ظریفی است و بیان آن به مقدمۀ مختصرى نیاز دارد:
فقیهان در باب معاملات فقهى مىگویند اگر عقد معامله از عقود لازم و قطعى باشد، معاملۀ
صورتگرفته را نمیتوان فسخ کرد؛ مثلاً اگر كسى خانهاى فروخت و بهاى آن را دریافت كرد، بعد از آن نمیتواند بگوید پشیمانم و نمیفروشم؛ زیرا معامله انجام گرفته و فروش قطعى است.
یا نباید از اول به معامله اقدام مینمود یا اگر اقدام کرد، باید بداند كه معامله تمام و قطعى است.
اما در فقه راهکارهایی پیش بینى شده است كه به کمک آنها میتوان معاملۀ قطعى و لازم را برهم زد. نام آنها «خیارات» است و بهمعنای اختیاراتی است كه خریدار و فروشنده از آنها استفاده میكنند و نقل و انتقال را متوقف ساخته یا برهم میزنند.
یكى از این خیارات خیار «تَبَعُّضِ صَفْقَه» است؛ برای مثال، اگر شخصی یك دوره كتاب دهجلدى خرید، اما هنگام تحویل کتابها، یك جلد آن پاره و معیوب یا مفقود بود، خریدار میتواند كتابها را تحویل نگیرد و معامله را به هم بزند یا تمام كتابها را به همان شکل بهطور کامل تحویل بگیرد. خیار «تَبَعُّضِ صَفْقَه» تاحدى با عبارت «همه یا هیچ» مشابهت دارد.
حال با توجه به این مطلب، فخر رازی با لطافت خاصی میگوید که ما عبادت خود را در كنار عبادت بزرگان و اولیاى خدا ضمیمه میكنیم و آنگاه بر خداوند متعال عرضه میداریم. حضرت حق بدون شك، عبادت اولیا و بندگان خاصش را میپذیرد؛ دراینصورت عبادت ناقص ما با عبادت كامل آن شاهبازانِ سپهر معرفت، گره خورده و ممزوج میشود و إن شاءالله خداوند از سرِ لطف و كرم، عبادت ما را از این مجموعه خارج نکرده و تمام آن عبادات را یکسره میپذیرد.
البته این عنایت حضرت اوست که از کریم جز کرم نشاید و الّا الزامى بر خداوند نیست. پس بر اساس این نظر، انضمام عبادت ما به عبادت بزرگان و
بهكاربردن صیغۀ جمع، باعث قبولى عبادات خواهد شد.
منبع : بخش هایی از کتاب مشکاة، جلد1، تفسیر سوره مبارکه حمد، استاد و مفسّر دکتر محمد علی انصاری