إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاكَ نَسْتَعِینُ (بخش سوم)
تنها تو را ميپرستيم و تنها از تو ياري ميجوييم.
جايگاه اطاعت و خضوع براي غيرخدا(قسمت اول)
بدون ترديد، اصل حرّيت و آزادگى انسان اقتضا ميكند كه آدمي طوق اطاعت ديگرى را بر گردن نيفكند؛ همانگونه كه اميرالمؤمنين(ع) در نهجالبلاغه به فرزند خود ميفرمايد:
«وَ لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللهُ حُرّاً»
بندۀ ديگرى مباش؛ درحالیكه خدايت آزاد آفريده.
استقلال و آزادى هر انسان موجب ميشود كه جز از خدايى كه خالق اوست فرمان نبرَد و امر ديگرى را نخرَد؛ اما گاه اين سؤال ايجاد ميشود که اگر اطاعت هيچكس جز خداوند لازم نيست، پس فرمان و امر الهى كه دستور به اطاعتهاي ديگر انسانها ميدهد، چه ميشود؟ مثلاً خداوند در آيۀ «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللهَ» (هرکس پيامبر(ص) را اطاعت کند، درحقيقت خدا را اطاعت کرده است)، اطاعت رسول خويش را به منزلۀ اطاعت از خود معرفى ميکند.
در پاسخ بايد گفت که درحقيقت، اطاعت منحصر به حضرت حق است؛ زيرا او ولينعمت ماست و همۀ هستي از آنِ اوست؛ اما اطاعت از هركسي كه او فرمان دهد نيز نوعى فرمانپذيرى از خداوند محسوب ميشود.
در مبحث خضوع نيز خداوند سبحان از سويى انسانها را به خضوع تام و نرمش كامل در قبال خويش دعوت ميکند و از سويى ديگر آنها را به كُرنش و نرمي در قبال ديگران فراميخواند. خداوند در آيات متعددى رسول خويش و مردم را به تواضع امر نموده است. ازجمله:
«وَ اخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ.»
و براى آن مؤمنانى كه تو را پيروى كردهاند، بال خود را فروگستر.
در اين آيه حضرت سبحان به رسول خود فرمان ميدهد تا براى ياران و پيروان خويش نهايت فروتنى را مبذول فرمايد. همچنين در جايى ديگر ميفرمايد:
«وَ قَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَ لَا تَنْهَرْهُمَا وَ قُلْ لَهُمَا قَوْلاً كَرِیماً * وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَۀِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّیانِی صَغِیراً»
و پروردگار تو حکم قطعي نمود كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر احسان كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند، به آنها اُفّ مگو و آنان را به تندي مران و با آنها سخنى کريمانه بگوى و از سرِ مهربانى، بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو: پروردگارا، آن دو را رحمت كن؛ چنانكه مرا در حال خُردى تربيت نمودند.
در اين آيه نيز ابتدا خداوند به وحدت در عبوديت و بندگى اشاره ميكند؛ آنگاه دربارۀ والدين توصيه ميکند و ميفرمايد با توجه به ناتواني انسان در سنين بالا، اگر والدين به اين مرحله از عمر رسيدند، ايشان را ميازاريد و با كلام درشت با آنها سخن نگوييد؛ بلکه تواضع و خضوعِ توأم با ذلت داشته باشيد.
ارزش اين دستور اخلاقي قرآن، امروز بيشازپيش، براي جوامع بشري آشکار است. اكنون در آغاز هزارۀ سوم، جامعۀ جهانى با اين بحران درگير است كه بخش عظيمى از پيكرۀجامعه را رشد معكوس جمعيت تهديد ميكند و پيرى جمعيت در بعضي كشورها آمار خطرناكى پيدا كرده است. اما سؤال اين است که چرا به فرزندداشتن در اين كشورها تمايلي نيست؟
درحقيقت، علت اصلي اين معضل، دوري خانوادهها از دستورهاي الهي است و اينکه آنان به آنچه قرآن کريم در ارتباط بين فرزندان و والدين توصيه ميفرمايد، توجهى نميکنند.
وقتى تعامل صحيح و ارتباط درست بين اعضاى خانواده برقرار نشود، رغبتى به فرزندداري نخواهد بود و به همين دليل است كه خداوند انسانها را به نرمش و تذلّل درقبال والدين دعوت ميكند.
منبع : بخش هایی از کتاب مشکاة، جلد1، تفسیر سوره مبارکه حمد، استاد و مفسّر دکتر محمد علی انصاری