مَالِكِ یَوْمِ الدِّینِ (بخش پنجم)
محوريت دين در جهان آخرت
گذشته از معناي لغوي، واژۀ «دين» معنايي اصطلاحي نيز دارد که عبارت است از مجموعه قواعد، مقررات و راهکارهايي که براي بهترزيستنِ انسان و رسيدنِ او به هدف آفرينش وضع و معرفي شده است. اين معنا مترادف واژۀ «آيين» در زبان فارسي است. دين به اين معنا به دو بخش کليِ اصول و فروع تقسيم ميشود که دربردارندۀ بخشهاي مختلفي چون احکام، اخلاق، اعتقادات و مانند آن است.
واژۀ ديگري که در همين راستا در قرآن کريم وجود دارد، واژۀ «مِلَّة» است که به معناي بخشِ ثابت و مشترکِ همۀ اديان الهي است؛ براي مثال، قرآن کريم مسلمانان را تابع «مِلَّة إِبْرَاهِيم» معرفي ميکند و ميفرمايد:
«وَ جَاهِدُوا فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَ مَا جَعَلَ عَلَیكُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّۀَ أَبِیكُمْ إِبْرَاهِیمَ ...
و در راه خدا جهاد کنيد، آنگونه كه حقِ جهاد اوست. او شما را برگزيد و در دين بر شما هيچ تنگنايي قرار نداد. آيين پدرتان ابراهيم را پيروي کنيد. ...
واژۀ «شريعت» نيز که با اين دو واژه تشابه معنايي دارد، به بخش متغير و اختصاصيِ اديان الهي گفته ميشود که در هریک از اديان، با ديگري متفاوت است.
حال، بر اين مبنا آيۀ «مَالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» معناي ديگري مييابد و آن اينکه آخرت جهاني است که در آن، فقط معيارهاي ديني تعيين کننده است و فقط دين است که حکومت ميکند. در آن عالم، تمام ثوابها و عقابها و نيز خوبيها و بديها براساس ارزشها و معارف ديني سنجش ميشوند.
آنجا حقايق ناب الهي و معارف نوراني دين، چهرۀ حقيقي خود را مينمايانند و درمقابل، امتيازات و سنّتهاي غيرديني، ناکارآمد و بي تأثير ميشوند؛ زيرا تمام موضوعات غيرديني و غيرالهي که در اين دنيا فضيلت و امتيازي محسوب ميشد، از ميان برداشته ميشود و انسان به مقدار بهرهمندي از ارزشها و معارف ديني، جايگاه خويش را مييابد.
منبع : بخش هایی از کتاب مشکاة، جلد1، تفسیر سوره مبارکه حمد، استاد و مفسّر دکتر محمد علی انصاری