صحیفه سجادیه - دعای شماره ۷ - فراز ۶
وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ، وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ.
و تو به قدرت خود آن را بر من رسانیده اى، و به سلطنت و توانائیت آن را به من متوجه گردانیده اى.
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۷ - فراز ۷
فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.
پس براى آنچه به من رسانده اى برگرداننده و براى آنچه متوجه ساخته اى دفع کننده و براى آنچه بسته اى گشاینده و براى آنچه گشوده اى بستنده و براى آنچه دشوار کرده اى آسان کننده و براى آنکه خوار کرده اى یارى دهنده اى نمى باشد (در قرآن کریم «س 10 ى 107( فرماید: و ان یمسسک الله بضر فلا کاشف له الا هو و ان یردک بخیر فلا راد لفضله یعنى و اگر خدا ضرر و زیانى به تو رساند جز او کسى نتواند آن را دفع کند، و اگر خیر و نیکى براى تو خواهد فضل و احسان او را جلوگیرى نیست. و «س 3 ى 160( فرماید: ان ینصرکم الله فلا غالب لکم و ان یخذلکم فمن ذا الذى ینصرکم من بعده یعنى اگر شما را خدا یارى کند کسى بر شما غلبه و تسلط نیابد، و اگر خوارتان گرداند کیست که بعد از او «بتواند» شما را یارى کند؟).
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۱۴ - فراز ۵
قَدْ عَلِمْتَ، يَا إِلَهِي، مَا نَالَنِي مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِمَّا حَظَرْتَ، وَ انْتَهَكَهُ مِنِّي مِمَّا حَجَزْتَ عَلَيْهِ، بَطَراً فِي نِعْمَتِكَ عِنْدَهُ، وَ اغْتِرَاراً بِنَكِيرِكَ عَلَيْهِ.
اى خداى من، تو مى دانى آنچه از فلان فرزند فلان به من رسیده از آنچه (ظلم و تعدى) که آن را نهى کرده اى، و از آنچه از من هتک حرمت نموده و آن را بر او منع نموده اى، و ستم او از طغیان و سرکشى در نعمت تو است که به او رسیده و از بى باکى و نترسیدن از کیفر تو است بر او (هنگام خواندن دعا بجاى فلان ابن فلان نام ستمگر و پدرش برده شود).
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۴۷ - فراز ۹۰
وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِي بِإِمْلَائِكَ لِي اسْتِدْرَاجَ مَنْ مَنَعَنِي خَيْرَ مَا عِنْدَهُ وَ لَمْ يَشْرَكْكَ فِي حُلُولِ نِعْمَتِهِ بِي.
و به وسیله ى مهلت دادن خود به من تدریجا و کمکم سزاوار عقابم مفرما (به اینکه هر گناهى مرتکب شوم نعمتى عطاء فرمائى من هم فریب خورده ى آن گشته استغفار و درخواست آمرزش آن را از یادم ببرد) مانند تدریجا سزاوار کیفر شدن کسى (ثروتمند و دارائى) که مرا از خیر و نیکى آنچه نزد او است بازداشته و بى بهره گردانیده و حال آنکه در رسیدن نعمت او به من شریک تو نبوده (که آن را از من بازداشته، اشاره به قول خداى تعالى «س 7 ى 182(: و الذین کذبوا بایاتنا سنستدرجهم من حیث لا یعلمون «ى 183( و املى لهم ان کیدى متین یعنى آنانکه آیات و نشانههاى «توحید و یگانگى» ما را دروغ پندارند به زودى آنها را تدریجا و کم کم عقاب نمائیم از آنجائى که ندانند «هر چه گناه کنند ما نعمت بر ایشان بیافزائیم و آنها هم بر معصیت مى افزایند پس از این رو سزاوار عقاب سخت مىگردند» و ایشان را «چند روزى» مهلت مىدهیم «تا آنچه خواهند بجا آورند» همانا مکر «کیفر» ما سخت و دشوار است).