صحیفه سجادیه - دعای شماره ۳۱ - فراز ۸
فَأَقْبَلَ نَحْوَكَ مُؤَمِّلًا لَكَ مُسْتَحْيِياً مِنْكَ، وَ وَجَّهَ رَغْبَتَهُ إِلَيْكَ ثِقَةً بِكَ، فَأَمَّكَ بِطَمَعِهِ يَقِيناً، وَ قَصَدَكَ بِخَوْفِهِ إِخْلَاصاً، قَدْ خَلَا طَمَعُهُ مِنْ كُلِّ مَطْمُوعٍ فِيهِ غَيْرِكَ، وَ أَفْرَخَ رَوْعُهُ مِنْ كُلِّ مَحْذُورٍ مِنْهُ سِوَاكَ.
پس در حالى که به تو امید دارد و از تو شرمنده است به سوى تو روآورده، و با اعتماد به تو خواهشش را به تو متوجه گردانیده، پس از روى یقین با طمع خود قصد تو کرده، و از روى پاکى با ترسش آهنگ تو نموده، در حالى که به هر کس به او طمع دارند جز تو طمع نداشته و از هر چه از او مى ترسند جز تو نمى ترسد.
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۵۴ - فراز ۵
أَسْأَلُكَ مِنْ خَيْرِ كِتَابٍ قَدْ خَلَا، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ كِتَابٍ قَدْ خَلَا، أَسْأَلُكَ خَوْفَ الْعَابِدِينَ لَكَ، وَ عِبَادَةَ الْخَاشِعِينَ لَكَ، وَ يَقِينَ الْمُتَوَكِّلِينَ عَلَيْكَ، وَ تَوَكُّلَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْكَ.
از تو مى خواهم نیکى آنچه (درباره ى من) نوشته شده و گذشته، و به تو پناه مى برم، از بدى آنچه نوشته شده و گذشته (مقدر گشته) از تو مى خواهم ترس عبادت کنندگان و پرستش فروتنان مر تو را و یقین و باور اعتمادکنندگان بر تو را، و توکل و اعتمادى را که مومنین بر تو دارند (مى خواهم توفیقم دهى تا رفتارم در درگاهت مانند عبادت کنندگان و فروتنان و اعتمادکنندگان و مومنین باشد، حضرت امام محمد باقر- علیه السلام- فرموده: رسول خدا- صلى الله علیه و آله- را در یکى از سفرهایش سوارانى ملاقات نمودند و گفتند: السلام علیک یا رسول الله «درود بر تو اى رسول خدا» حضرت فرمود: شما کیستید؟ گفتند: یا رسول الله ما ایمان آورندگانیم، حضرت فرمود: حقیقت «اصل و پایه ى» ایمانتان چیست؟ گفتند: رضاء و خشنودى به قضاء و حکم خدا، و تفویض و بازگذاشتن «کارها را» به خدا، و فرمانبرى از امر و فرمان خدا، رسول خدا فرمود: دانایان با حکمت «که حقیقت هر چیز را دانسته و درست کارند» نزدیک است که بر اثر حکمت پیغمبران باشند «اگر چه پیغمبر نیستند» اگر شما راستگویانید نسازید چیزى «ساختمانى» را که در آن نمى مانید، و گرد نیاورید چیزى را که نمى خورید، و از خدائى که به سوى او بازمى گردید بترسید).
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۳۳ - فراز ۲
وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ الِاخْتِيَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ ذَرِيعَةً إِلَى الرِّضَا بِمَا قَضَيْتَ لَنَا وَ التَّسْلِيمِ لِمَا حَكَمْتَ فَأَزِحْ عَنَّا رَيْبَ الِارْتِيَابِ، وَ أَيِّدْنَا بِيَقِينِ الُْمخْلِصِينَ.
و شناسائى اختیار و برگزیدن را به ما الهام نما (ما را به حکمت و مصلحت آنچه درباره ى ما اختیار کرده اى آشنا ساز) و آن را وسیله ى خشنودى به آنچه براى ما مقدر کرده اى و وسیله ى سر فرود آوردن به آنچه حکم نموده اى قرار ده، و نگرانى شک و دودلى را از ما دور کن، و ما را به یقین و باور اخلاص دارندگان (آنانکه از روى حقیقت عبادت و بندگى کرده و هیچگاه به تو شریک نیاورده و به رضاى تو تن داده اند) تایید و کمک فرما.
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۵۴ - فراز ۳
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ، وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُهُ، وَ كَثُرَتْ ذُنُوبُهُ، سُؤَالَ مَنْ لَا يَجِدُ لِفَاقَتِهِ مُغِيثاً، وَ لَا لِضَعْفِهِ مُقَوِّياً، وَ لَا لِذَنْبِهِ غَافِراً غَيْرَكَ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ أَسْأَلُكَ عَمَلًا تُحِبُّ بِهِ مَنْ عَمِلَ بِهِ، وَ يَقِيناً تَنْفَعُ بِهِ مَنِ اسْتَيْقَنَ بِهِ حَقَّ الْيَقِينِ فِي نَفَاذِ أَمْرِكَ.
بار خدایا من از تو درخواست مى نمایم درخواست کسى که نیازمندیش سخت، و توانائیش سست، و گناهانش بسیار است، درخواست کسى که براى نیازمندیش فریادرسى، و براى ناتوانیش توانائى دهنده اى، و براى گناهانش آمرزنده اى جز تو نمى یابد، اى داراى عظمت و بزرگى و احسان و نیکى از تو درخواست مىکنم (توفیق) عمل و کردارى را که به سبب آن دوست دارى (مشمول رحمتت مىگردانى) هر که را که آن را انجام دهد (نه عملى را که آن را دوست داشته و انجام دهنده اش را دشمن، حضرت رسول- صلى الله علیه و آله- فرموده: خداوند بنده اى را دوست و کردارش را دشمن و کردار را دوست و تنش را دشمن دارد) و یقین و باورى که به وسیله ى آن سود (پاداش) مى دهى کسى را که در جریان امر (اراده و خواست) تو حقیقت یقین (بالاترین مراتب آن که تعبیر به حق الیقین مىشود) را به دست آورد (نه یقینى را که سودى ندارد مانند یقین و باور فرعونیان به معجزات موسى- علیه السلام-، در قرآن کریم «س 27 ى 13( فرموده: فلما جاءتهم ایاتنا مبصره قالوا هذا سحر مبین «ى 14( و جحدوا به او استیقنتها انفسهم ظلما و علوا یعنى چون آیات و نشانه هاى هویداى «قدرت و توانائى» ما نزد فرعونیان آمد «حضرت موسى آنها را به ایشان نشان داد» گفتند این جادوئى است آشکار، و با اینکه پیش خود آن آیات را یقین و باور داشتند «که از جانب خداست» از روى ظلم و ستم «به خویش» و سرکشى «از ایمان به موسى- علیه السلام» آنها را انکار و تکذیب نمودند).
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۲۹ - فراز ۲
فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَبْ لَنَا يَقِيناً صَادِقاً تَكْفِينَا بِهِ مِنْ مَؤُونَةِ الطَّلَبِ، وَ أَلْهِمْنَا ثِقَةً خَالِصَةً تُعْفِينَا بِهَا مِنْ شِدَّةِ النَّصَبِ.
پس بر محمد و آل او درود فرست، و ما را یقین و باور راستى (یقینى که راسخ و استوار در دل است) ببخش که به وسیله ى آن از دشوارى درخواست (از غیر تو) برهانیمان، و اطمینان خالص و پاک (از رو آوردن به غیر تو) در دل ما افکن که به آن از سختى رنج (در طلب روزى) نگاهداریمان (هرگاه انسان به خدا و یگانگى و علم و قدرت و حکمت او یقین داشته باشد مىداند که کسى که چنین است برساندن روزى او توانا است پس به اسباب و وسائط دل نبسته از رنج روزى آسوده است، و همچنین کسى که در همه ى کارها به خدا اطمینان خالص داشته باشد به حول و قوه و توفیق و اعانت و یارى او اعتماد دارد نه به قدرت و علم خود و نه به اسباب و وسائط، و معنى توکل و اعتماد به خدا همین است، و تمسک به اسباب منافات با توکل به خدا ندارد، زیرا معنى توکل چشم پوشیدن از اسباب نیست بلکه اعتماد نداشتن به آن است پس اگر کسى روزى بطلبد خداوند او را از اسباب مشروعه مانند تجارت و زراعت روزى مىدهد ولى اعتماد تاجر و زارع به عمل خودشان نیست بلکه اعتمادشان به خدا است و به اینکه رزق و روزى با خدا است اگر بخواهد روزى تاجر و زارع را از تجارت و زراعت مىدهد و اگر بخواهد از غیر این دو راه مىرساند پس تمسک به تجارت و زراعت از حد و مرز توکل و اعتماد به خدا بیرون نمىباشد، خلاصه قلب مومن با توکل متوجه به خداى تعالى است و توجه او به اسباب و وسائط از روى آنست که جهان عالم اسباب است و خداوند متعال نخواسته که کارها بى اسباب انجام گیرد).
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۲۰ - فراز ۲
اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي.
بار خدایا نیت مرا به لطف (توفیق) خود کامل گردان (بس براى تو بوده به غرض دیگرى آلوده نباشد) و باورم را به رحمت خویش پابرجا نما (به طورى که شک در آن راه نیابد) و به قدرت و توانائیت آنچه از من از دست رفته اصلاح فرما (از کیفر آن بگذر).)
صحیفه سجادیه - دعای شماره ۲۰ - فراز ۱
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ.
بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و ایمانم (اعتقاد به دل و اقرار به زبان و عمل به اندام که کاشف از آنها است) را به کاملترین ایمان برسان، و باورم را (به آنچه پیغمبر صلى الله علیه و آله آورده) بهترین یقین قرار ده (یقین «چنانکه خواجه نصیرالدین طوسى- رحمه الله- فرموده» مرکب از دو علم است: علم به معلوم و علم به اینکه خلاف آن محال است، و آن را سه مرتبه است: علم الیقین مانند شناختن آتش به دود، و این علمى است که براى اهل نظر و استدلال از روى براهین قاطعه به دست مى آید، و عین الیقین مانند دیدن جسم آتش، و آن علمى است که براى برگزیدگان از مومنین از روى کشف به دست مىآید، و حق الیقین مانند افتادن در آتش و سوختن به آن، و آن علمى است که براى اهل شهود و فناء در خدا از روى اتصال معنوى به دست مى آید، و این مرتبه ى از یقین کاملترین آنست که امام علیه السلام آن را درخواست نموده) و نیت مرا به نیکوترین نیتها (قصد قرب بحق) و کردارم را به بهترین کردارها (عمل خالص از خودنمائى) برسان (نیت «چنانکه در مجلد پانزدهم بحارالانوار از محقق طوسى- علیه الرحمه- نقل نموده» قصد و آهنگ عمل و انجام کار است، و آن واسطه است میان علم و عمل، زیرا تا چیزى دانسته نشود قصد آن ممکن نیست و تا قصد نشود واقع نگردد).