إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاكَ نَسْتَعِینُ (بخش پنجم)
تنها تو را ميپرستيم و تنها از تو ياري ميجوييم.
خلوص در عبادت
در مبحث پيشين بيان شد که مهمترين دليل تقدّم «اِيّاکَ»، انحصار عبادت در خداوند است؛ اما توجيه ديگرى نيز وجود دارد كه در روايات ائمۀ معصوم(ع) ريشه دارد؛ امام صادق (ع) ميفرمايد:
«إِنَّ الْعُبَّادَ ثَلَاثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأََحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ».
همانا عبادتكنندگان سه دستهاند: گروهي خداوند عزّوجل را به دليل ترس و نگراني [از عقوبت سنگين و قهر او] عبادت ميکنند که آن، عبادت بردگان است و دستهاي خداوند تبارک و تعالي را از جهت [طمع به بهشت و] طلب ثواب [و نعمتهاي اخروي] عبادت ميکنند که آن، عبادت مزدبگيران است و عدهاي خداي عزّوجل را از جهت محبت به او [و اينکه انگيزهاي جز ذات مبارک او ندارند] عبادت ميکنند که آن، عبادت آزادگان [و وارستگان از قيد و بند] است و اين [عبادت نوع سوم] با فضيلتترين عبادت است.
گروه سوم در اين تقسيم کساني هستند كه به تعبير وجود مقدّس مولىالموحدين، اميرالمؤمنين علي(ع)، ميگويند:
«مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ لـَْـكِنْ وَجَـدْتُكَ أَهْـلاً لِلْعِبَـادَةِ فَعَـبَدْتُكَ».
[پروردگارا] من به دليل ترس از آتشت و طمع به بهشتت، تو را عبادت نکردم؛ بلکه تو را ميپرستم، زيرا که سزاوار عبادتت يافتم.
به تعبير شيخ بهايى:
ساقيا بده جامى زين شراب روحانى
تا دمى بياساييم از غبار جسمانى
دين و دل به يك ديدن باختيم و خرسنديم
در قمار عشق اى دل كى بود پشيمانى
بهر امتحان اى دوست گر طلب كنى جان را
آن چنان بيفشانم كز طلب خجل مانى
بىوفا نگار من، ميكند به كار من
خندههاى زير لب، عشوههاى پنهانى
ما ز دوست غير از دوست مطلبى نميخواهيم
حور و جنّت اى زاهد بر تو باد ارزانى
زاهدى به ميخانه سرخرو زِ مي ديدم
گفتمش مبارك باد ارمنى مسلمانى
ما سيه گليمان را جز بلا نمیشايد
بر دل بهايى نِه هر بلا كه بتوانى
اين عبادت همان «عبادَةُ الاَحْرار» (عبادت آزادگان) است؛ عبادتِ آنهايى كه آزاده هستند و فقط او را ميبينند:
ما در پياله عكس رخ يار ديدهايم
اى بيخبر ز لذت شرب مدام ما
اين گروه، برترين غايت را پرستش حضرت حق ميدانند. البته چنين نيست كه ثواب و عقاب، انگيزۀ عبادت آنها نباشد؛ زيرا خداوند در قرآن ميفرمايد:
تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ
پهلوهايشان از خوابگاهها جدا ميگردد [و] پروردگارشان را از روى بيم و اميد ميخوانند و از آنچه روزيشان دادهايم، انفاق ميكنند.
عقوبت و عذاب الهى به حدّى است كه به تعبير اميرالمؤمنين(ع)در دعاى زيباي كميل: «و هَذا مَا لَاتَقُومُ لَهُ السَّموَاتُ وَ الْأَرْضُ» (آسمانها و زمين تاب تحمل اين [عذاب] را ندارند). طبيعى است كه از چنين سرانجامي بايد به حضرت حق پناه برد. ازطرفي نيز ثواب و اجر عظيم و رزق كريم خداوند در بهشت، چنان ارزشمند و دلگشاست كه سزاوار است انسان به انگيزۀ آن، طاعت و بندگىِ حق کند؛ اما تفاوت مطلب در اينجاست كه انگيزۀ متعالى و برترى وجود دارد كه موجب زدودن حجابها از جسم و روح انسان ميشود و او را به فلسفه و حقيقت آفرينش نزديك ميكند که آن، خودِ خداوند است.
بنابراين ميتوان گفت که مقدّم داشتن «اِيّاكَ» بر «نَعْبُدُ»، نشانۀ خلوص در عبادت است و انگيزۀ اصلى عبادت را كه همانا ذات شريف اوست، گوشزد نموده و دل و ذهن بندگان و عابدان و عارفان را به اين اولويت معطوف ميدارد.
اين مطلب هرچند بسيار زيباست و باحلاوت، دست يافتن به آن بسيار دشوار است. به همين دليل، شيخ انصارى در كتاب المکاسب هنگامى كه به مناسبت بيان مسئلۀ قصد قربت، خلوص در عبادت را مطرح ميكند، با اشاره به اين جملۀ اميرالمؤمنين(ع) که «لکِنْ وَجَدْتُكَ اَهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ» (بلکه تو را شايستۀ عبادت يافتم، پس عبادتت کردم)مینويسد: «وَ لا يَنْبَغِي دَعْواها إلّا لِمَنْ اِدَّعاها» (سزاوار نيست چنين ادعايى را گفتن، مگر براي گويندۀ آن).
منبع : بخش هایی از کتاب مشکاة، جلد1، تفسیر سوره مبارکه حمد، استاد و مفسّر دکتر محمد علی انصاری