• تـازه هـا
  • آموزش قرآن
  • پربازدید

حکمت 172 نهج البلاغه

النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا.

امام(عليه السلام) فرمود:

بیشتر...

مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی

تولد

سید ابوالحسن در سال ۱۲۸۴ ق . در دهکده کوچک ((مدیسه ))

بیشتر...

انفاق و از خودگذشتگی، آیت الله العظمی مظاهری

دریافت فایل صوتی

حجم: 8.3 MB

زمان: 48 دقیقه

بیشتر...

نیایش و درخواست دوری از بلاها

 

اللهم لك الحمد علي حسن قضائك ، و بما صرفت عني من بلائك
بیشتر...

تحلیلی بر دیدگاه تفسیری قرآن به قرآن علامه

روش تفسیر قرآن به قرآن یکی از کارآمدترین روشهای تفسیری است

بیشتر...

آمار بازدید

-
بازدید امروز
بازدید دیروز
کل بازدیدها
44001
48621
147327439
اوقات شرعی

حقیقت توسّل

شرح آیه 35 سوره مبارکه المائده

35- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

 

35- اى کسانى که ایمان آورده اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید; و وسیله اى براى تقرب به او بجویید; و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید

 

حقیقت توسّل

روى سخن در این آیه، به افراد با ایمان است و براى رستگار شدن، به آنها سه دستور داده شده:

نخست مى گوید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! تقوا و پرهیزگارى پیشه کنید» (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ).

پس از آن دستور مى دهد که: «وسیله اى براى تقرّب به خدا انتخاب نمائید» (وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ).

و سرانجام مى فرماید: «در راه خدا جهاد نمائید» (وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ).

و نتیجه همه آنها را این مى شمارد: «شاید در مسیر رستگارى قرار گیرید» (لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).

موضوع مهمى که در این آیه باید مورد توجه قرار گیرد، دستورى است که درباره انتخاب «وسیله» به افراد با ایمان داده شده است.

* * *

نکته ها:

1 ـ منظور از «وَسِیلَة»

«وَسِیلَة» در اصل به معنى تقرّب جستن و یا چیزى که باعث تقرّب به دیگرى از روى علاقه و رغبت مى شود، مى باشد.

بنابراین، وسیله در آیه فوق معنى بسیار وسیعى دارد و هر کار و هر چیزى را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار مى شود، شامل مى گردد که مهم ترین آنها، ایمان به خدا و پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)و جهاد و عبادات همچون نماز و زکات و روزه و زیارت خانه خدا و همچنین صله رحم و انفاق در راه خدا ـ اعم از انفاق هاى پنهانى و آشکار ـ و همچنین هر کار نیک و خیر مى باشد.

همان طور که على(علیه السلام) در «نهج البلاغه» فرموده است:

إِنَّ أَفْضَلَ ما تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللّهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالَى الإِیْمانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ الْجِهادُ فِى سَبِیْلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الإِسْلامِ، وَ کَلِمَةُ الإِخْلاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ وَ إِقامُ الصَّلاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ، وَ إِیْتاءُ الزَّکاةِ فَإِنَّها فَرِیْضَةٌ واجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقابِ وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمارُهُ فَإِنَّهُما یَنْفِیانِ الْفَقْرَ وَ یَرْحَضانِ الذَّنْبَ، وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّها مَثْراةٌ فِى الْمالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِى الأَجَلِ، وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّها تُکَفِّرُ الْخَطِیْئَةَ وَ صَدَقَةُ الْعَلانِیَةِ فَإِنَّها تَدْفَعُ مِیْتَةَ السُّوءِ وَ صَنائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّها تَقِى مَصارِعَ الْهَوانِ...:

«بهترین چیزى که به وسیله آن مى توان به خدا نزدیک شد، ایمان به خدا، پیامبر او و جهاد در راه خدا است که قلّه کوهسار اسلام است، و همچنین کلمه اخلاص (لا إِلهَ إِلاَّ اللّه) که همان فطرت توحید است، و بر پا داشتن نماز که آئین اسلام است، و زکات که فریضه واجبه است، و روزه ماه رمضان که سپرى است در برابر گناه و کیفرهاى الهى، و حج و عُمره که فقر و پریشانى را دور مى کند و گناهان را مى شوید، و صله رحم که ثروت را زیاد و عمر را طولانى مى کند، انفاق هاى پنهانى که جبران گناهان مى نماید و انفاق آشکار که مرگ هاى ناگوار و بد را دور مى سازد و کارهاى نیک که انسان را از سقوط نجات مى دهد».(1)

و نیز شفاعت پیامبران، امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرّب به پروردگار مى گردد، همه در مفهوم وسیع توسّل داخل است.

و همچنین پیروى از پیامبر و امام و گام نهادن در جاى گام آنها; زیرا همه اینها موجب نزدیکى به ساحت قدس پروردگار مى باشد، حتى سوگند دادن خدا به مقام پیامبران و امامان و صالحان که نشانه علاقه به آنها و اهمیت دادن به مقام و مکتب آنان مى باشد، همه جزء این مفهوم وسیع است.

و آنها که آیه فوق را به بعضى از این مفاهیم اختصاص داده اند، در حقیقت هیچ گونه دلیلى بر این تخصیص ندارند; زیرا همان طور که گفتیم: «وسیله» مفهوم لغویش به معنى هر چیزى است که باعث تقرّب مى گردد.

لازم به تذکر است که هرگز منظور این نیست که چیزى را از شخص پیامبر یا امام مستقلاً تقاضا کنند، بلکه منظور این است: با اعمال صالح یا پیروى از پیامبر و امام(علیه السلام)، یا شفاعت آنان و یا سوگند دادن خداوند به مقام و مکتب آنها (که خود یک نوع احترام و اهتمام به موقعیت آنها و یک نوع عبادت است) از خداوند چیزى را بخواهند.

این معنى نه بوى شرک مى دهد، نه بر خلاف آیات دیگر قرآن است و نه از عموم آیه فوق بیرون مى باشد (دقت کنید).

* * *

2 ـ قرآن و توسّل

از آیات دیگر قرآن نیز به خوبى استفاده مى شود که وسیله قرار دادن مقام انسان صالحى در پیشگاه خدا و طلب چیزى از خداوند به خاطر او، به هیچ وجه ممنوع نیست و منافات با توحید ندارد، در آیه 64 سوره «نساء» مى خوانیم:

وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَّلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحِیْماً:

«اگر آنها هنگامى که به خویشتن ستم کردند (و مرتکب گناهى شدند) به سراغ تو مى آمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش مى کردند و تو نیز براى آنها طلب عفو مى کردى، خدا را توبه پذیر و رحیم مى یافتند».

و نیز در آیه 97 سوره «یوسف» مى خوانیم که: برادران یوسف از پدر تقاضا کردند در پیشگاه خداوند براى آنها استغفار کند و یعقوب(علیه السلام) نیز این تقاضا را پذیرفت.

در آیه 114 سوره «توبه» نیز موضوع استغفار ابراهیم(علیه السلام) در مورد پدرش آمده که تأثیر دعاى پیامبران درباره دیگران را تأئید مى کند و همچنین در آیات متعدّد دیگر قرآن این موضوع منعکس است.

* * *

3 ـ روایات اسلامى و توسّل

از روایات متعدّدى که از طرق شیعه و اهل تسنن در دست داریم، نیز به خوبى استفاده مى شود که توسّل، به آن معنى که در بالا گفتیم هیچ گونه اشکالى ندارد، بلکه کار خوبى محسوب مى شود، این روایات بسیار فراوان است و در کتب زیادى نقل شده که ما به چند نمونه از آنها ـ که در کتب معروف اهل تسنن مى باشد ـ اشاره مى کنیم:

الف ـ در کتاب «وفاء الوفاء» تألیف دانشمند معروف سنّى «سمهودى» چنین آمده: مدد گرفتن و شفاعت خواستن در پیشگاه خداوند از پیامبر(صلى الله علیه وآله) و از مقام و شخصیت او، هم پیش از خلقت او مجاز بوده، هم بعد از تولّد، هم بعد از رحلتش، هم در عالم برزخ، و هم در روز رستاخیز، سپس روایت معروف توسّل آدم(علیه السلام) به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را از «عمر بن خطاب» نقل کرده که: آدم روى اطلاعى که از آفرینش پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در آینده داشت، به پیشگاه خداوند چنین عرض کرد:

یا رَبِّ أَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّد لَمّا غَفَرْتَ لِى: «خداوندا به حق محمّد(صلى الله علیه وآله) از تو تقاضا مى کنم که مرا ببخشى».(2)

سپس حدیث دیگرى از جماعتى از راویان حدیث، از جمله «نسائى» و «ترمذى» دانشمندان معروف اهل تسنن به عنوان شاهد براى جواز توسّل به پیامبر، در حال حیات نقل مى کند که خلاصه اش این است: مرد نابینائى تقاضاى دعا از پیامبر براى شفاى بیماریش کرد، پیغمبر به او دستور داد که چنین دعا کند:

أَللّهُمَّ إِنِّى أَسْئَلُکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّد نَبِىِّ الرَّحْمَةِ یا مُحَمَّدُ إِنِّى تَوَجَّهْتُ بِکَ إِلى رَبِّى فِى حاجَتِى لِتَقْضِىَ لِىَ اللّهُمَّ شَفِّعْهُ فِىَّ:

«خداوندا من از تو به خاطر پیامبرت، پیامبر رحمت تقاضا مى کنم و به تو روى مى آورم اى محمّد! به وسیله تو به سوى پروردگارم براى انجام حاجتم متوجه مى شوم، خداوندا او را شفیع من ساز».(3)

سپس در مورد جواز توسّل به پیامبر(صلى الله علیه وآله) بعد از وفات چنین نقل مى کند که: مرد حاجتمندى در زمان «عثمان» کنار قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله)آمده نماز خواند و چنین دعا کرد:

أَللّهُمَّ إِنِّى أَسْئَلُکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّنا مُحَمَّد(صلى الله علیه وآله) نَبِىِّ الرَّحْمَةِ، یا مُحَمَّدُ إِنِّى أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلى رَبِّکَ أَنْ تَقْضِىَ حاجَتِى: «خداوندا من از تو تقاضا مى کنم و به وسیله پیامبر ما محمّد(صلى الله علیه وآله) پیغمبر رحمت، به سوى تو متوجه مى شوم، اى محمّد! من به وسیله تو متوجه پروردگار تو مى شوم تا مشکلم حل شود».

بعداً اضافه مى کند، چیزى نگذشت که مشکل او حل شد.(4)

ب ـ نویسنده کتاب «التوصل الى حقیقة التوسّل» که در موضوع توسّل بسیار سخت گیر است، 26 حدیث از کتب و منابع مختلف نقل کرده که جواز این موضوع در لابلاى آنها منعکس است، اگر چه نامبرده سعى دارد در اسناد این احادیث، خدشه وارد کند، ولى واضح است روایات هنگامى که فراوان باشند و به حدّ تواتر برسند جائى براى خدشه در سند حدیث باقى نمى ماند و روایاتى که در زمینه توسّل در منابع اسلامى وارد شده است مافوق حدّ تواتر است.

از جمله روایاتى که نقل مى کند این است:

«ابن حجر مکّى» در کتاب «صواعق» از «امام شافعى» پیشواى معروف اهل تسنن نقل مى کند که به اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) توسّل مى جست و چنین مى گفت:

آلُ النَّبِىِّ ذَرِیْعَتِى *** وَ هُمُ إِلَیْهِ وَسِیْلَتِى

أَرْجُو بِهِمْ أُعْطى غَداً *** بِیَدِ الْیَمِیْنِ صَحِیْفَتِى

«خاندان پیامبر وسیله منند * آنها در پیشگاه او سبب تقرّب من مى باشند».

«امیدوارم به سبب آنها فرداى قیامت * نامه عمل من به دست راست من سپرده شود».(5)

و نیز از «بیهقى» نقل مى کند: در زمان خلافت خلیفه دوم سالى قحطى شد، «بلال» به همراهى عده اى از صحابه بر سر قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده، چنین گفت:

یا رَسُولَ اللّهِ إِسْتَسْقِ لاُِمَّتِکَ... فَإِنَّهُمْ قَدْ هَلَکُوا: «اى رسول خدا! از خدایت براى امّتت باران بخواه... که ممکن است هلاک شوند».(6)

حتى از «ابن حجر» در کتاب «الخیرات الحسان» نقل مى کند که: «امام شافعى» در ایامى که در «بغداد» بود به زیارت «ابوحنیفه» مى رفت و در حاجاتش به او متوسّل مى شد!(7)

و نیز در «صحیح دارمى» از «ابى الجوزاء» نقل مى کند که: سالى در «مدینه» قحطى شدیدى واقع شد، بعضى شکایت به «عایشه» بردند، او سفارش کرد بر فراز قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله) روزنه اى در سقف ایجاد کنند، تا به برکت قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله) از طرف خدا باران نازل شود، چنین کردند و باران فراوانى آمد!

«آلوسى» در تفسیر خود، قسمت هاى زیادى از احادیث فوق را نقل کرده و پس از تجزیه و تحلیل طولانى و حتى سختگیرى درباره احادیث فوق، در پایان ناگزیر به اعتراف شده چنین مى گوید:

«بعد از تمام این گفتگوها من مانعى در توسّل به پیشگاه خداوند به مقام پیامبر(صلى الله علیه وآله)نمى بینم، چه در حال حیات پیامبر، و چه پس از رحلت او».

و بعد از بحث نسبتاً مشروحى در این زمینه، اضافه مى کند: «توسّل جستن به مقام غیر پیامبر(صلى الله علیه وآله) در پیشگاه خدا نیز مانعى ندارد به شرط این که او حقیقتاً در پیشگاه خدا مقامى داشته باشد».(8)

و اما در منابع شیعه موضوع به قدرى روشن است که نیاز به نقل حدیث ندارد.

* * *

4 ـ چند یادآورى

اوّلاً ـ همان طور که گفتیم، منظور از توسّل این نیست که کسى حاجت را از پیامبر یا امامان بخواهد، بلکه منظور این است که: به مقام او در پیشگاه خدا متوسّل شود، و این در حقیقت، توجه به خدا است; زیرا احترام پیامبر نیز به خاطر این است که: فرستاده او بوده و در راه او گام برداشته و ما تعجب مى کنیم از کسانى که این گونه توسّل را یک نوع شرک مى پندارند در حالى که شرک این است که براى خدا شریکى در صفات و اعمال او قائل شوند و این گونه توسّل به هیچ وجه شباهتى با شرک ندارد.

ثانیاً ـ بعضى اصرار دارند میان حیات و وفات پیامبر و امامان(علیهم السلام) فرق بگذارند، در حالى که گذشته از روایات فوق ـ که بسیارى از آنها مربوط به بعد از وفات است ـ از نظر یک مسلمان، پیامبران و صلحاء، بعد از مرگ «حیات برزخى» دارند، حیاتى وسیع تر از عالم دنیا همان طور که قرآن درباره شهداء به آن تصریح کرده مى گوید: «آنها را مردگان فرض نکنید آنها زندگانند».(9)

ثالثاً ـ بعضى نیز اصرار دارند میان تقاضاى دعاء از پیامبر، و بین سوگند دادن خدا به مقام او، فرق بگذارند، تقاضاى دعا را مجاز و غیر آن را ممنوع بشمارند، در حالى که هیچ گونه فرق منطقى میان این دو دیده نمى شود.

رابعاً ـ بعضى از نویسندگان و دانشمندان اهل تسنن، مخصوصاً «وَهّابى ها» با لجاجت خاصّى کوشش دارند تمام احادیثى که در زمینه توسّل وارد شده است را تضعیف کنند و یا با اشکالات واهى و بى اساس، آنها را به دست فراموشى بسپارند.

آنها در این زمینه چنان بحث مى کنند که هر ناظر بى طرفى احساس مى کند قبلاً عقیده اى براى خود انتخاب کرده، سپس مى خواهند عقیده خود را به روایات اسلامى «تحمیل» کنند، و هر چه مخالف آن بود به نوعى از سر راه خود کنار بزنند.

در حالى که یک محقق هرگز نمى تواند چنین بحث هاى غیر منطقى و تعصّب آمیزى را بپذیرد.

خامساً ـ همان طور که گفتیم، روایات توسّل به حدّ تواتر رسیده یعنى به قدرى زیاد است که ما را از بررسى اسناد آن بى نیاز مى سازد.

علاوه بر این، در میان آنها روایت صحیح نیز فراوان است با این حال، جائى براى خرده گیرى در پاره اى از اسناد آنها باقى نمى ماند.

سادساً ـ از آنچه گفتیم روشن مى شود روایاتى که در ذیل این آیه وارد شده و مى گوید: پیغمبر به مردم مى فرمود: از خداوند براى من «وسیله» بخواهید(10) و یا آنچه در «کافى» از على(علیه السلام) نقل شده که: وسیله بالاترین مقامى است که در بهشت قرار دارد،(11) با آنچه در تفسیر آیه گفتیم هیچ گونه منافاتى ندارد; زیرا همان طور که مکرّر اشاره کردیم، «وسیله»، هر گونه تقرّب به پروردگار را شامل مى شود و تقرّب پیامبر به خدا، و بالاترین درجه اى که در بهشت وجود دارد یکى از مصداق هاى آن است.

* * *


1 ـ «نهج البلاغه»، خطبه 110.

2 ـ «وفاء الوفاء»، جلد 3، صفحه 1371 (صفحه 419، به نقل از «الغدیر»، جلد 5، صفحه 435، دار الکتاب العربى، طبع چهارم، 1397 هـ ق) ـ در کتاب «التوصل الى حقیقة التوسّل»، صفحه 215، حدیث فوق را از کتاب «دلائل النبوة بیهقى» نیز نقل نموده است ـ «مستدرک» حاکم نیشابورى، جلد 2، صفحه 615، دار المعرفة بیروت، 1406 هـ ق.

3 ـ «وفاء الوفاء»، جلد 3، صفحه 1372 ـ «سنن ترمذى»، جلد 5، صفحه 229، دار الفکر بیروت، طبع دوم، 1403 هـ ق ـ «سنن کبراى نسائى»، جلد 6، صفحه 169، دار الکتب العلمیة بیروت، طبع اول، 1411 هـ ق.

4 ـ «وفاء الوفاء»، جلد 3، صفحه 1373 ـ «مجمع الزوائد هیثمى»، جلد 2، صفحه 279، دار الکتب العلمیة بیروت، 1408 هـ ق ـ «معجم الکبیر طبرانى»، جلد 9، صفحه 31، مکتبة ابن تیمیة، قاهرة، طبع دوم.

5 ـ «التوصل الى حقیقة التوسل»، صفحه 329 ـ «مناقب آل ابى طالب» ابن شهر آشوب، جلد 2، صفحه 3، چاپخانه حیدریه نجف، محمد کاظم حیدرى، 1376 هـ ق ـ «ینابیع المودة قندوزى»، جلد 2، صفحه 468، دار الاسوة، طبع اول، 1416 هـ ق.

6 ـ «التوصل الى حقیقة التوسل»، صفحه 253.

7 ـ «التوصل الى حقیقة التوسل»، صفحه 331.

8 ـ «روح المعانى»، جلد 4 ـ 6، صفحات 114 تا 115.

9 ـ آل عمران، آیه 169.

10 ـ «مستدرک»، جلد 4، صفحه 61، چاپ آل البیت ـ «بحار الانوار»، جلد 7، صفحه 326، و جلد 91، صفحه 65 ـ «مجمع البیان»، جلد 3، صفحه 327، ذیل آیه مورد بحث، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات بیروت، طبع اول، 1415 هـ ق ـ «نور الثقلین»، جلد 1، صفحه 636، و جلد 5، صفحه 112، مؤسسه اسماعیلیان قم، طبع چهارم، 1412 هـ ق ـ تفسیر «برهان»، جلد 2، صفحه 139، دار احیاء الکتب العربیة، قاهرة، طبع اول، 1376 هـ ق ـ «درّ المنثور»، جلد 4، صفحه 190، دار المعرفة، مطبعة الفتح جدة، طبع اول، 1365 هـ ق.

11 ـ «کافى»، جلد 8، صفحه 24، دار الکتب الاسلامیة.

.......................

تفسیر نمونه

aparat aparat telegram instagram این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید instagram instagram

فروشگاه و معرفی آثار استاد دکترمحمد علی انصاری